سخته؟

ساخت وبلاگ
قسمت دوم: سوال: چه نگاهی به تاریخ داشته باشیم که بدانیم چطور در برابر حوادث رفتار کنیم؟   نگاه ما به تاریخ:        1- تاریخ نقلی:  علم به بودن ها، ناظر به هست ها،جزئی، علم به وقایع گذشته( اینکه بدانیم چه سرنوشتی بر اقوام گذشته است. همان تاریخ دبیرستان! خودمان) مصداق یادگیری: از مرور حوادث و سرنوشت انتخابات 88 می فهمیم وقتی ملت رو 10 ماه در جو انتخابات قرار دادیم، آن هم با تجربه ی گزاره های جدید( مناظرات و رنگ بندی و...) نمی توانیم فردای انتخابات آن ها را از جو خارج کنیم!!!فایده: برای انتخابات بعد تجربه کنیم زودتر فضای کشور رو انتخاباتی نکنیم!(ولی کو گوش شنوا!؟ 3 ماه روی یه نفر تاکید می کنی بعد اصلا می فهمی طرف نمی خواسته بیاد!)      2- تاریخ علمی: علم به قواعد و سنن زندگی گذشتگان، کلی، عقلی، علم به شدن ها(چه باید شوی؟) مصداق یادگیری:  حضرت آقا در سخنرانی یک فروردین (یادم نمیاد چه سالی) می فرمایند: اگر فشارها بر ما زیاد بشه آنچه تکرار میشه عاشورای حسینی است نه صلح حسنی... چرا اقا نگفتن مثلا ما مقابله می کنیم؟ نگفتن قیام می کنیم؟ نگفتن مثلا ما یار داریم که مجبور نشیم صل سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 168 تاريخ : دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت: 19:26

قسمت سوم عبرت گیری 1.معنای عبرت: مصدر عبور-----گذر، متوقف نشدن عبرت از تاریخ یعنی گذشتن از ظواهر ورسیدن به عمق و پیام تاریخ. 2.ابعاد عبرت: الف) چه چیز تهدید کننده است(سلبی) ب) چه چیز لازم است(ایجابی) مثال: تصادف یک ماشین، دو عبرت در دیدن صحنه تصادف وجود دارد. یک اینکه بدانیم احتمال تصادف ما را هم تهدید می کند دو اینکه ببینیم چه کنیم که برای ما اتفاق نیوفتد 3.لزوم تاکید بر عبرت گیری: تاکید قران:  در قصه‌های آنان برای صاحبان خرد عبرت است سوره یوسف، آیه 111"لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب"   نه برای همه، برای اولی الالباب "لقد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین" قبل از شما سنت هائی جریان یافته، پس در زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بوده،سوره آل عمران،آیه138    تاکید روایات: امیرمؤمنان(ع) فرمود: وَاعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْیَا لِمَا بَقِیَ مِنْهَا فَإِنَّ بَعْضَهَا یُشْبِهُ بَعْضاً   وَآخـِرَهَا لَاحِقٌ بِأَوَّلِهَا وَکُـلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ از گذشته دنیا برای آیـنـده اش عبـرت بـگـیر زیرا ه سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 151 تاريخ : دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت: 19:26

 قسمت چهارم:   نکات نهفته در عاشورا 1-به جهت زمانی: امام حسین (ع) را چه زمانی کشتند؟ 200 سال بعد از ظهور اسلام؟یک قرن بعد؟ خیر از سال 11 که وفات پیامبر(ص) است تا سال61 که شهادت امام حسین(ع) است؛تنها50 سال از نبود پیامبر(ص) می گذرد. یعنی نسل همان نسل بوده، شناخت کافی وجود داشته، قتل نوه پیامبر(ص) اصلا قابل توجیه نبوده است.   2- به جهت مکانی: امام را کجا کشتند؟ نزدیک روم؟حبشه؟یمن؟ ایران؟ جایی که امام را نمی شناختند؟ خیر امام را تقریبا وسط کشور اسلامی به شهادت رساندند.در مرکز اصلی تجمع شیعیان . چند متری کوفه. جایی که تا چند سال پیش حاکمش امام علی(ع) بود.   3- به جهت قاتلین: چه کسی قاتل است؟مشرکین؟ کفار؟ خیر مردم کوفه! این ها چه کسانی بودند؟ نکته اول: امام علی(ع)سه جنگ می کنند، جمل،صفین، نهروان. یاران حضرت در این سه جنگ چه کسانی هستند؟ در هر 3 جنگ مردم کوفه امیر المومنین را یاری می کنند. امام حسین(ع) را چه کسانی به شهادت می رسانند؟ همین مردم کوفه. خیلی عجیب است. یاران امام علی(ع)، قاتللان پسرش، امام حسین(ع) بودند. پس هنر نیست بگوییم" ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند" ا سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 141 تاريخ : دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت: 19:26

  قسمت پنجم   انواع نگاه به عاشورا 1-علل و انگیزه قیام: (مثل اصلاح دین،امر به معروف، نهی از منکر) 2- درس های عاشورا: راه حل ها و درمان را نشان می دهد (مثل فداکاری،عزت، خانواده دوستی، ادب و...) 3- عبرت های عاشورا: پیشگیری را نشان می دهد (هر 3 نگاه مفید و آموزنده است اما آنچه ما در این سلسله مطالب دنبال خواهیم کرد نگاه سوم است)   بهترین منبع اینکه چه اتفاقی افتاده را از کجا پیدا کنیم؟ از خود اصل منبع، از خود سخنان امام حسین(ع)، و روایات ائمه اطهار(س) بررسی صحبت های امام حسین در منا(دو سال قبل عاشورا) " شما ای بزرگان که در علم و دانش پرآوازه و در نیکی و خیرخواهی معروفید، و به وسیلة خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از حساب می برد و ناتوان شما را گرامی می دارد و آنان که هم درجه شمایند و بر آنها حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش می دارند، شما واسطة حوایجی هستید که از خواستارانشان دریغ می دارند و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمی دارید. آیا همه اینها از آن رو نیست که به شما امیدوارند که به حقّ خدا قیام کنید؟ اگر چه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاه سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 128 تاريخ : دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت: 19:26

قسمت ششم: ویژگی های عوام : 1-سطحی نگری و عدم تحلیل: داستانی را یادآور می شوم: ابراهیم به نمرود می گوید خدای من کسی است که زنده می کند و می میراند، نمرود هم جواب می دهد من هم زنده می کنم و می میرانم( محکوم به مرگ را رها می کند و فرد دیگری را می کشد) این برای مردمش حجت است، شدت سطحی بودن را ازاینجا می شود فهمید که تا حضرت مثال ملموس دیگری نمی زند ( خدای من خورشید را از شرق به غرب طلوع می دهد اگرمی توانی خورشید را از غرب به شرق بیاور) مردم گزاف بودن نمرود رانمیفهمند و تازه آنجا بهت زده می شوند!!!!!! أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ بقره-۲۵۸ یا [داستان‌] کسی را که از [سرمستی‌] آنکه خداوند به او ملک و مکنت بخشیده بود، با ابراهیم درباره پروردگارش محاجه می‌کرد ندانسته‌ای؟ چ سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت: 19:26

هر کی جای من بود گریه می کرد... کم می اورد... بی خیال همه چی می شد...همه چی! بی انگیزه می شد... به زمین وزمان بد وبی راه می گفت می پرسید چرا من؟چرا همش من؟ ولی !... انگارعادت کردم به صبر به صبر جمیل توقعم رو از دنیا اوردم پایین.. وقتی دنیا درمصیبت پیچیده شده وقتی تو سختی افریده شدیم وقتی از بچگیم تا حالا انواع واقسام بلا و ابتلا رو تجربه کردم یعنی من، مرد روزای سختم... خودمم باورم شده باید سکوت کنم...باید بی اهمیت باشه برام راستش بزرگ شدنم رو لا به لای تمام این سختی ها دارم حس می کنم دارم به عجز رسیدنم رو می فهمم... بنده خدا چقدر تلاش کرد یه جور بگه من ناراحت نشم.. افسردگی نگیرم... ولی من...کوه استوارم..محکم محکم... تو زندگیم خیلی چیزا فلسفه و حکمتش برام حل شده خیلی چیزا بی اهمیت شده که نخوام براش غصه بخورم... فقط دلم می خواهد گاهی وقت ها یه نفر بهم بگه ... کوه استوارم یه وقتایی می تونی کم بیاری ها! حتی می تونی بلند بلند  گریه هم کنی... این نیز... (شاید هرگز نگذرد!شاید هم بگذرد.. سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 165 تاريخ : دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت: 19:26

اینکه از بزرگ ترین اتفاقی که داره برام میوفته ننویسم خیلی عجیبه اونم واسه من که عادت دارم بنویسم. اما  خدا می دونه چقدر این روزا گرفتارم انگار هرچی می دوم بازم از همه کارام عقبم از ارشدم ننوشتم از ارشدی که چقدر اعصاب خوردی داره برام! از اساتید غرب زده ی خود کم بین که این نگاه سیاه رو کلا دارن می کنن تو حلق همه دانشجوهاشون از هم کلاسی ها که متاسفانه به خاطر تعداد کم و نسبت تقریبا یکسان جنسیت روابط در نوع خودش بی نظیره...گرم و صمیمی! برادران و خواهران دینی همدیگه ایم انگار! عجله ی بچه ها برای جمع کردن چیز مضحکی به اسم CV هم در جای خودش جای بررسی داره...می رن کنگره کلا می خوابن آخرشم مدرک می گیرن! یه سوال هم برام ایجاد شده! اینا که قانون های تحصیلی میذارن فکر هم می کنن آیا؟ برایPHDباید سابقه کار داشته باشی، از طرفی کار کردن دولتی در دوران دانشجویی مجاز نیست. بیمارستان های خصوصی هم اگر بخوان قانونی عمل کنن،بدون مدرک پایان طرح نباید استخدام و بیمه کنن( که قانونی عمل نمی کنن) در نتیجه تو اصلا نمی تونی سابقه جمع کنی! تازه واسه من اضافه کنید که یا به دلیل شرایط خاص بیمارستان های خصوصی نمی تو سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 141 تاريخ : دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت: 19:26

 دل‏هایى که بر اساس اهمیت حادثه‏‌ها، کارها را رده‏‌بندى کرده‏‌اند، در حالیکه هزار کار دارند، بیش از یک گرفتارى برایشان نیست. چون در یک‏ لحظه، گرفتارى ما، فقط مربوط به آن کار و آن حادثه‏‌اى است که *اهمیت زیادترى دارد و ضرورت بیشترى* . اگر تمام کارها را انجام بدهیم و این یک کار، بماند، کارى انجام نداده‏‌ایم و بار خود را نگذاشته‏‌ایم و اگر آن یک کار را، فقط همان را، بیاوریم، دیگر حرفى براى ما نیست و بازخواستى نیست. و همین است که دیگر سیل حادثه‏‌ها و انبوه کارها، ما را خُرد نمى‌کند و به بازى نمی‌گیرد.   (رشد، ص: 14) پ.ن۱:اولین جمله ای که از استاد صفایی خوندم متن این دکمه بود! از اونجا به بعد متوجه شدم چه چیزهایی رو باید از ایشون می خوندم و نخوندم.کند ترین کتاب هایی که می خونم مربوط به ایشونه!هر صفحه اش رو سه روز باید فکر کنی! پ.ن۲:از کتاب رشد یا صراط شروع کنید... پ.ن۳: کتاب بخونیم... پ.ن۴: فردا ۱۶اذره...روزی که خاطره خوبی ازش ندارم....سالگرد وفات پدر دوستم... لحظه  لحظه ی از دست دادن پدرش رو کنارش بودم و درک کردم....چقدر از صبرش یاد گرفتم...شادی روحشون فاتحه ای قرائت بفرمایید. سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت: 19:26

  اولین روزی که رفتیم دانشگاه، ما رو جمع کردن تو یه اتاق و شروع کردن به توجیه کردنمون: -معرفی استاد راهنما تا پایان بهمن -مشخص کردن عنوان پایانامه تا پایان بهمن -شرکت در.... -چاپ مقاله در... گفتن و گفتن و گفتن... از همون روز اول یه هول و ولایی انداختن تو دل همه. همکلاسی ها شروع کردن به گشتن برای پیدا کردن استاد خوب. کدوم استاد خوب نمره میده؟ کدوم استاد با آدم راه میاد؟ کدوم استاد سخت نمیگیره؟ کدوم استاد برشش تو دانشکده بالاست؟مقام علمی داره؟و... از من می پرسیدن چون من دانشجوی 4 سال پیش همین دانشکده بودم آخرشم می گفتن: خوش به حالت که همه ی استادا رو می شناسی... کم کم همه ،اساتید راهنماشون انتخاب شد... زیر نظر اساتید شروع به کار کردن موندم خودم و خودم..   ادامه مطلب سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 151 تاريخ : دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت: 19:26